جدول جو
جدول جو

معنی مسترد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مسترد کردن
پس دادن مستردداشتن: کتابی که ازفلانی گرفته بودم دیروز مسترد کردم
تصویری از مسترد کردن
تصویر مسترد کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستند کردن
تصویر مستند کردن
Document
دیکشنری فارسی به انگلیسی
документировать
دیکشنری فارسی به روسی
दस्तावेज करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استاد کردن
تصویر استاد کردن
ماهرکردن بدرجه استادی رسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستری کردن
تصویر بستری کردن
مریض را خواباندنخواباندن بیمار در بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسخره کردن
تصویر مسخره کردن
ریشخند کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از محترق کردن
تصویر محترق کردن
سوزاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقر کردن
تصویر مستقر کردن
ماناندن جای دادن
فرهنگ لغت هوشیار
به هم نزدیک کردن، با هم یار کردن نزدیک کردن، یار و رفیق کردن توضیح در فارسی بفتح راء استعمال شده: (نبیذی که نشناسی از آفتاب چو با افتابش کنی مقترن. {} چنان تابد از جام گویی که هست عقیق یمن در سهیل یمن) (ابوالموید رونقی بخاری. برگزیده شعر. 38)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستری کردن
تصویر بستری کردن
Hospitalize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسدود کردن
تصویر مسدود کردن
Barricade, Block
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسخره کردن
تصویر مسخره کردن
Jeer, Scoff
دیکشنری فارسی به انگلیسی
госпитализировать
دیکشنری فارسی به روسی